زی ژـآن مینویسد ...

ساخت وبلاگ

بالاخره ایام سوگواری تموم شد ُ تونستیم اولین امتحان ُ بدیم . بیمارستانمونم احتمالا هفته اول بهمن شروع میشه ! پس خونه رفتن پر :) ایستیریسی شدم ولی بیخیالی طی کنم بهتـره ! ایشالله که کاراموز ِ خوبی بشم .

از اتاق فـرمان هم اشاره میکنن که تولد بنده هستش ! اصن تولدم مظلوم واقع شده بینوا ! اَد تو امتحانات ...

زی ژـآن مینویسد ......
ما را در سایت زی ژـآن مینویسد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2zizhan-94f بازدید : 4 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت: 16:00

امشب بود ! دیشب خیلی عاشقانه بود . تهش چون هیجانم به دلیلی (؟!) افت کرد تا گفت زی ژان چیزی شده ؟ من گفتم ادامه نده . این کلمه ادامه نده براش بد تموم شد ، خیلی بد . گفت یعنی خفه شو زر نزن . هرچی مگفتم بابا منظورم این نبود قانع نمیشد . مگفت دلیل این تغییر یهووت چی بود منم نمیتونستم بهش بگم . این از دیشب . امروز بش گفتم عکس بده عکسات حذف شد هرکار کردم نداد گف برو سر درست منم لج کردم اون بدتررررر . گفت میخوای برای تولدم فیلم بسارپزی نمخاد ( ادم انقد ضایع بقول الی ) هیچی ضدحال خوردم عصابم خورد شد دیه ج ندادم تا خودش پیام داد ک من به فکر درس تو ام و ازین حرفا ... شد شب ، صداش زدم سلام علیک کردبم حرف امروز رو پیش کشیدم و بحث شروع شد . واااای خیلی شب بدی بود . اون مگفت من مگفتم . اون میچزوند من میچزوندم.بعدش گفت بخدا تمام حرفام برای این بود که حرصتو دربیارم.ولی من داغون شدم.قلبم درد گرفت.گفت عقده ای و خودخواه و مغرور و اینا ، جدی نگفت ولی داغونم کرد.بحث بالا کشید گفت تا چند روز اینده حلش میکنم گفتم حلش کن ، همین امشب.گفت تا اخر ماه مرم.گفتم الان بروووووووو خدانگهداررر وااای یعنی داغ کرد ، نابو زی ژـآن مینویسد ......ادامه مطلب
ما را در سایت زی ژـآن مینویسد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2zizhan-94f بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:02

پریشب ک بحث داشتیم وقتی 4 صبح از خونه اومد نخوابید دیگه ، من حدودا 5 خوابیدم تا ده . دیدم صدام زده . گفت بهتری گفتم یکم و الی از اون طرف هی میگفت زی ژان اروم باش جبهه نگیــر . منم سعی کردن نرم رفتار کنم تا این بحث خاتمه پیدا کنه . یه ذره ارومتر شده بود . بعد دیگه چت نکردیم تا موقع اذان و گفت هیس هیچی نگــو ...

زی ژـآن مینویسد ......
ما را در سایت زی ژـآن مینویسد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2zizhan-94f بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:02

تمام شد ...

اما نه اون اتمامی که دلم میخواست !

الا حجم انبوهی از بیکاری فرا گرفته منو و نمدونم چه کنم اصلا :

تصمیم دارم کتاب خوندن رو شروع کنم :)

از این حال و هوا دربیام و زندگیو به کامم تلخ نکنم .

زی ژـآن مینویسد ......
ما را در سایت زی ژـآن مینویسد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2zizhan-94f بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:02

در شرف خواب هستم ! زده به سرم بیام اینجا . 

ساعت ُ برای 5 و 40 کوک گذاشتم برای نماز صبح :) 

انقد کم حوصله بودم یهو از گروه دانشگاه لفت دادم و گفتم ادم نکنن نت ندارم و بیحوصلم ُ اینا . ولی حوصله ی بلاگفا رو داشتم  !

اینجا خوبه ، نوشتن خوبه ...

زی ژـآن مینویسد ......
ما را در سایت زی ژـآن مینویسد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2zizhan-94f بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:02

جوی !

دل تنگته  ... حواست نیست ، نه ؟ دائم الچک شدم نسبت بهت . دو روزه برات زیاد آن نشدم .اینجور که من چکت میکنم تو هم چک میکنی ؟؟ چون خوب بودم مشکل داشتی ؟ اره ؟ ...چی بگم اخه !

چک نکن ... عیبی نداره . لااقل لفت بده از چنل ُ راحتم کن . لطفا

جوی ... جوی من ! نامرد من

زی ژـآن مینویسد ......
ما را در سایت زی ژـآن مینویسد ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2zizhan-94f بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:02